در این سه سال چه بر ما گذشت

  • ۱۶:۳۲

انتخاب واحد ترم پیش رو انجام شد.به قدری شوتم که واحدا رو که نگاه میکردم نمیدونستم بین ریه،خون،قلب،غدد،روماتو،گوارش کدومارو ترم پیش پاس کردم و کدوما مال این ترمه.فقط کلیه یادم بود:)

هنوز که هنوزه نمره های پاتو رو نزاشتن.نمیفهمم اصلاح کردن واسه چی نمیزارن رو سایت:|

یه شرحی میخوام از مجموع این شش ترمم بدم و غلط کردمای آخر ترم و آدم میشم و نشدنم..که تهش بگم قسم به این پست که این ترم خوب میخونم :دی


ترم یک که تازه دانشگاه دیده بودم.روزای اول جدایی از خانواده بود.احساس میکردم دارم خاله بازی میکنم.هرروز منتظر آخر هفته بودم که برکردم خونمون.

از طرفی هم کلاسمون گروه جزوه نویسی نداشت.منم کلا نمیدونستم تو دانشگاه چجوری باید درس خوند!تازه پیش فرض ذهنیم این بود که«دانشجو که درس نمیخونه»

رسید آخر ترم و زمان امتحانات.خیلی زحمت کشیدم.خیلی تایم گذاشتم واسه درسا ولی چون جزوه نداشتم و نمیدونستم باید چجوری بخونم نمره هام افتضاح شد.آناتومی رو از کتاب داشتم میخوندم!!!در این حد ینی!

همون ترم باعث شد عادت کنم به نمره های پایین.فهمیدم که میشه نمره زیر پونزده گرفت و نمرد:دی

ترم دو:

از اول هشدار دادن که بیوشیمی دو کلی تلفات میده هااااا حواستون باشه هااااا..بازم طول ترمم یه بیکاری گذشت.

امتحان بیو رو که دادم طبق حدسیاتم نمرم یه چیزی حدود هشت میشد.درحدی ناامید بودم که رفتم اسم نوشتم واسه ترم تابستونی..

سرو گردن عملی هم که تنبلیم اومد نرفتم واسه ریویو..رفتم سر امتحان از ۹نمره ای که مونده بود دو میخواستم پاس شم.فک میکنین چند شدم؟

یک!از نه فقط یک گرفتم.

اولین بار بود که رو انداختم به استاد.ینی قشنگ دنبال استاد رفتم تو اتاقش درو بستم .همه بچه هامون موندن بیرون.دوتا از دخترامونم بودن که وضعیت مشابه داشتیم.اون دوتا یکم که حرف زدن خسته شدن رفتن.ولی من اینقد فک زدم استاد گف برو دوباره ازت امتحان بگیره.بعد به امتحان گیرنده گف دوتا سوال بپرس ازش.نامرد سه تا پرسبد!

کنار ورقم توضیح نوشت که دوباره ازم سوال پرسیدن و اینا .منم مجدد اینقد فک زدم استاد گف إسکال چن گرفته بودی( قسمتای اسکلتی سروگردن بود که از چهار نمره بود سه شده بودم) وقتی دید اونو بهتر دادم گف نمره ها رو جابه حا میکنم نمره اسکال رو زیاد میکنم.واینطوری کاملا به نفعم میشد.واینگونه شد که منی که با نه میوفتادم با پونزده پاس شدم :دی

اینجا بود که رو انداختن به استاد هم برام راحت شد:)

بیوشیمی هم که ترم تابستانی براش تبت نام کرده بودم اونم با یازده و یک دهم پاس شدم :دی

فقط خدا میکنه این ترم چقد به غلط کردن افتادم و نذر و نیاز کردم که خدایا نیوفتم ترم بعد آدم میشم.

ترم سه:

راحت ترین ترممون بود.با اینکه فیزیولوژی چهار واحدی داشتیم ولی بازم همه سال بالایی ها متفق القول میگفتن عشق و حاله این ترم.

اینجا هم باز همه درسا جمع شد شب امتحان.بعد من امکان نداره به خاطر امتحانی شب بیدار بمونم.ینی خیلی شیک همه رو نگه میدارم روز آخر.روز آخر شبش زودتر از همیشه میخوابم.

این ترم چون راحت بود اونقدرا وحشتناک نبود ولی باز هیچ امتحانی رو مطمئن نبودم از پاسیش تا نمره هاش بیاد.

آناتومی اندام داشتیم.سه تا استاد.یکیش ده نمره داشت.دو تاش هر کدوم پنج نمره.یکیش که جلو چشم خودم اصلاح کرد.همه رو خط زد و گف تو که هیچی ننوشتی که.ولی آخرش که اومد جمع زد نصف نمرشو گرفتم.ینی واقعا موندم که اون نمره از کحا اومد.یکی دیگه رم که میگقتم گند زدم یک دو بگیرم نگیرم.نمره هاکه اومد از پنجش چهارو نیم شده بودم :)))اصن کلا معحزه :)

ترم چهار:

سال بالایی ها میگفتن یادتونه ترم دو سخت بود؟همون ترم دوی سخت مقابل این ترم ،آب خوردنه.اینقد وحشتناکه ترم چهار.بعد میگفتن این ترم که باکتری دارین با ایمنی یه کدومم پاس شین مطئن باشین اون یکی رو افتادین.استاداشون زن و شوهر بودن.میگفتن از این دوتا یکی هم که پاس کنه اون یکی میندازه.

باکتری که اونقد ریز ریز امتحان گرفت رسیدم آخر ترم من تازه اون موقع فهمیدم همش پنج نمرمون مونده!!! و خب البته پاس شدم :دی ولی کلا نفهمیدم کی امتحانارو دادم و چن گرفتم.

اما ایمنی.

ایمنی نمره منفی داشت.ده نمرش رو میانترم امتحان دادیم.اومدم بیرون .معمولا عادت ندارم برم دنبال سوال و جواب که ببینم نمرم چن میشه.بچه ها پیشم بررسی میکردن بعد دیدم هرچی که اونا زدن من یه چی دیگه زدم..از صحنه دور شدم ولی با چیزی که شنیده بودم در بهترین حالتش از اون ده نمره،دو میشدم.بعد برای اینکه پاس شم از ده نمره بعدی باید هشت میگرفتم که عین روز برام روشن بود که نمیشه..از همون موقع غلط کردنام باز شروع شد:/

اون روزی که سروصداش پیچید که دکتر فلانی نمره هارو زده رو برد،بی حوصله رفتم که بابا دو هم نگاه کردن داره:|

اسممو پیدا کردم اومدم روبه روش که نمره ها بود.چن زده باشه خوبه؟ پنج و دو دهم :دی

از چن نفر پرسیدم که قربونت بیا ببین نمره من چن شده.ینی در این حد باور نمیکردم.

از ده نمره بعدیشم شش و خورده ای شدم.و اینگونه بود که پاس شدم :دی

همین ترم زبان تخصصی دو رو با نه داشتم میوفتادم که استاد گف بیاین دوباره امتخان بدین.همینجوری الکی پلکی نگفتا کلی فک زدیم قبول کرد..یک امتحان راحتی گرفت که نگو:))) ۱۶ یا ۱۷ شدم:))))

ولی خب این ترم ویروس رو افتادم.منتها چون یه واحد بود گفتم بیخیال :))) بالخره زبان و ایمنی و باکتری رم گذاشته بودم که میوفتم ولی پاس شدم.شیرینی اونا میچربید به تلخی این یه واحد:))

ترم پنج:

اوه اوه..آخرین ترم علوم پایه.یه ترم پر استرس.با درسی مزخرف به عنوان انگل شناسی که شامل انگل و قارچ و حشره بود.خود انگل هم سه تا استاد داشت.ینی نمره ای که به هر استاد میرسید در حد سه چهار نمره.بعد همونم ریز ریز کرده بودن طول ترم امتحان میگرفتن.

باورتون نمیشه ما کلی جزوه میخوندیم وامتحان میدادیم.حالا از چن نمره؟چهار دهم!نیم نمره!سه دهم!!عملا اساتید مسخرمون کرده بودن:|

منم که کلا ازم امتحان ده نمره ای میگیرن نمیخونم دیگه حالا فک کن نمرشم اینقد کم باشه..

بعد سال بالاییا میگفتن دکتر خادم این میانترما رو حساب نمیکنه و نمرش رو به همه میده.که اون نامردم همه رو حساب کرد.

ینی آخر ترم دونه دونه که نمره هارو میزدن رو بورد..من نصف نمره هارم نگرفته بودم:(((( بعد کصافطا کلا نمره هارو از بیست میزدن.اصن نمیفهمیدم چجوری قراره حساب کنن.مثلا تو یکی از استادا یه نه داشتم از بیست به علاوه میانترماش که نمیدونستم کحای این نه و بیست قراره جاش بده!

خلاصه خود انگل رو از یکی از استادا نه شدم،یکی رو یازده،یکی رو چهارده:(((( بعد اینی که چهارده شدم سر کلاسشم دوبار ازم پرسیده بود منفی گرفته بودم:((((

اوضاع بدی بود نازنین:( اینقد اینا رو جمع و تفریق و ضرب و تقسیم کرده بودم دیگه تو دستم جای سالم نمونده بود.

از اونور حشره رو دقیقا نصف نمره گرفته بودم.موند قارچ..همه اینا جمع میشد و یه نمره میرفت رو کارنامه.

اینارو که گند زدم رفت.گفتم قارچ رو خوب میخونم با اون پاس شم.اونم که قربونش برم اصن معلوم نبود از کجا سوال داده.

بعد امتحان رفتم اتاقش...اینقد حرف زدم زدم زدم..گفتم استاد تورو خدا با نظر مساعدت اصلاح کن ورقمو.علوم پایه دارم فدای شکل ماهت.میدونی که شش ماه عقب میوفتم.گفت باشه حواسم هست.در نظر میگیرمت.

بعد کلا اسممو نمیدونس:| میگم استاد جان احیانا حالا که میخوای درنظر بگیری نمیخوای اسممو بدونی؟

گفت چرا.خب اسمت چیه؟ گفتم ،اسم و فامیلیمو با هم گفتم.

بعد این هی اسم کوچیکمو تکرار میکرد..مرضیه،مرضیه،مرضیه..خب حله یادم میمونه.

میگم استااااد یه مرضیه دیگه هم داریم تو کلاس فامیلیمو حفظ کن.بعد اسم و فامیلیمو یه بار گفته بعد میگه m m خب حله یادم موند.

بعد من دلم رضا نمیداد اتاقو ترک کنم.دوباره شروع میکردم..آخرش گف مرضیه گفتی دیگه همه اینا چن بار.بعد ساکت شدم و نیگاش کردم.میکه حالا میخوای یکمم گریه کن:|

خلاصه رضایت دادم و اومدم بیرون.سر امتحان بعدی رفتم اتاقش..همین که نگاش بهم افتاد گف خیلی بد داده بودی که هرچی خواستم در نظر بگیرم و مساعدت کنم نشد که:| خالا بیا جمع بزنیم کلاسیاتو ببین چطوری میشه.

بعد من سه میخواستم که پاس شم.سه و خورده ای اومد.گفتم وای استاد حلهههه پاسمممم.فقط استاد تورو خدا درست زدین؟درست جمع کردین؟ اینحا نمایندمونم اومد تو.استاد دوباره زد تو ماشین حساب..

بعد من دوباره تاکید کردم که استاد تورو خدا درست حساب کنینا من الکی امیدوار نشم.طفلک نماینده هم گوشیشو درآورد زد تو ماشین حسابش.بعد استاد با خنده گف برو دیگه کچلم کردی حالا برو بخند.

به واقع میخواستم بگم استاد کحای کاری که اگه اسلام دست و پامو نبسته بود همین الان جفتتونو هم ماچ میکردم هم همینجا قر میدادم:دی

اون استادی هم که سر کلاسش دوتا منفی گرفته بودم منفی هارو حساب نکرد و نمرم بهتر شد:)))

این ترمم با غلط کردم و آدم میشم و...تموم شد.علوم پایه هم که دوباره به همون غلط کردم و شکر خوردم افتادم و با گریه زاری التماس خدا کردم که خدایا این یه بارم معحزه کن فقط همین یه بار.از ترم بعد که فیزیوپات میشیم خوب میخونم.

ترم بعدش همین این ترمی بود که گذشت.که باز هم همون حرفا رو برای خدا تکرار کردم:|

تو هر کدوم این مراحل که من پاس شدم و اومدم بالا کلی تلفات داشتیمااا.کلی از بچه ها افتادن

من انصافا نمیتونم تقلب کنم سر امتحان.اصن نه چشام میتونه از اون فاصله خط ملتو بخونه نه میتونم لب خوانی کنم.واسه همین کلا به مقوله تقلب هیچ وقت فک نکردم.حتی یادداشتم با خودم نبردم سر حلسه.

منتها همیشه تقلبای من بعد امتحان از طرف خدا رسیده و نفهمیدم چطوری شده که پاس شدم.

تو هر کدومشون تا نمرم بیاد و اون قبول جلوشو ببینم کلی وزن کم کردم،کلی سلول سرطانی تو بدنم بوجود اومده و کلی از عمرم کم شده..!

ولی این ترم دیگه واقعا میخوام آدم شم.خیر سرم دارم پزشکی میخونم.اصلا این درسته اینطوری بی سواد برم بالا؟!

قسم به نور صفحه گوشیم..این ترم نمیزارم جمع شه شب امتحان به امید خدا:)


پ ن:من امتحانو که میدم همون سر حلسه میشمرم که چن تارو مطمئن زدم.بعد اگه نصفش یا نزدیک نصفش رو مطمئن باشم اومدم بیرون میگم پاسم.ولی نصف نشه میام میگم افتادم.هیچ وقتم نمیرم سوالارو بررسی کنم.ینی در واقع میخوام تو این بی خبری تا لحظه آخر امید داشته باشم.میگم خدایا من که اون شانسی ها رو که با ده بیس سی چهل..زدم که نرفتم ببینم درسته یا غلط اصلا یادمم نمیاد دیگه کدومو زدم بیا و یه ماری کن زده هام درست باشه پاس شم :))

بعد چون بدون بررسی میگم میوفتم نمره که میاد و پاس میشم دوستام غک میکنن من الکی ادا میدادم که میگفتم میوفتم.

یه بارم استاد بهم گف هیچوقت بعد امتحان اگه مطمئن بودی که میوفتی هم باز به کسی نگو.اینطوری دست استادو میبندی اگر خواس بهت نمره بده دیکه نمیتونه:)


کلا پته خودمو ریختم رو آب :دی

مرسی که خوندین:) اگر غلط املایی داره کلی معذرت.با گوشی تایپ کردم طبق معمول


  • ۲۴۰
پریســآتیـــس (:
امیدوارم ڪه سر قولتون بمونین .. چون ڪشور به پزشڪ نیاز داره ، نه پزشڪ نما .. امیدوار ترم ڪه موفق باشید (:
منم امیدوارم اینبار با دفه های قبل فرق کنه و رو حرفم بمونم
رگـ ـها
منم همش میگم ترم بعد آدم میشم :| 
بیا باهم آدم شیم :))))
آره دو نفری تصمیم بگیریم همدیگرو هل میدیم جلو بلکه یه فرجی شد :))
book worm
الان حس کردم چقدر داره به ما ظلم میشه :-\ قبولیمون که با دوازدهه. با جزوه و اینا هم که پاس نمیشیم. تعجب کردم گفتی اناتومی کتاب نمیخونید. باکتری،ویروس،ایمنی،قارچ،نورو،انگل و چندتا واحد اختصاصی خودمون،همشون این ترمه :-\
هیچی دیگه.من برم تو افق محو شم با این وضعیت.. :-(
چی میخونی شما؟! مام از دوره اکسترنی قبولیمون دوازدهه:((((
چرا همه اینا رو باهم انداختن.پوستتون کندس که.
bahar ...
(: من وقتی برگمو ندادم میشمارم ببینم چندتا  مطمنم نمرمو حساب میکنم اگه بد باشه میشینم اگ خوب باشه پا میشم

من در هرصورت میشینم.ولی خب کیفیت حالم متفاوته:)
فاطمه ...
تموم حسنش به اینه که آخرین نفر برگه رو بدی :))
موفق باشی بالاخره خانم دکترمون :)

یا اولین نفر باشی اگه نه،آخری.اون وسطا پاشی بدی هیچ لطفی نداره
میسی:)
gandom baanoo
ما جونمونو دست کی میدیم وجدانا!!!!!
درس بخونین تو رو خدا!!!!!
:دی
به روی چشم:)
دخترمهتاب ...
باخودتون شرط بذارین ک موفق بشین
خیلی راها امتحان کردم نشده گفتم یه بارم اینجا بنویسم بلکه م از روی شما خجالت بکشم بخونم
محمد حسین
با نظر گندم کاملا موافقم ((((:

والا...

البته من بمیرمم هم جونمو دست دکترای تازه کار نمیدم (زبون درازی) :دی
پس به جوابی که به گندم دادم ارجاعتون میدم:)
حالا شما منو نبین نمیخونم چیزی بارم نیس.خیلی وقتا دکترای تازه کار علمشون به روزتره البته که منکر تجربه نمیشم:)
کل کل دوس داری نه؟ :))
book worm
دندون :-)))
قاعدتا باید واسه شما سخت تر باشه. چرا برعکسه؟! این چه وضعشه؟! :'( :'(
ما دانشگاهمون دندوناش در حال صفاسیتی ان:)
دو حالت داره،یا دانشگاه ما کلا آسون میگیره یا تو سخت میگیری:)
مثلا احتمالا به سیزده چهارده نمره نمیگی،که با جزوه کارت راه نمیوفته:)
یه‌حالتم میتونه داشته باشه!اینکه استادای ما کامل و زیاد تدریس میکنن جزوه کفایت میکنه:))))
آموزشتون واحداتونو بد چیده.هر چی درس دهن صاف کنه باهم داده بهتون ،اوخی طفلکیا:)))
فاطمه :-)
هیچوقت برای شروع دیر نیست;-) 
اگر واقعا شروعی در کار باشه :دی
جودی آبوت
قالبت چ خوشگل شده😍

میگم شما هم خوب مینویسی ها ،طولااانی😉

ان شا الله این ترم دیگه حواست هست و خوب شروع میکنی😊
میسیییی:))
آره این یه دونه خیلیییی طولانی شد:دی
به امید خدا:)
آقای میم
چقد سه سال پرمحتوایی داشتین هههههه :)
پرمحتوا،پراز فراز و‌نشیب،اصن درس عبرت:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan