2.4.8

  • ۱۱:۱۸
هفتم تولدمه ولی چون اینجا نیستم خونواده گفتن امروز که هستی برگزار کنیم.
مدت هاست که تولدی به اون شکل مراسم دار نداریم.در این حده که مامان کیک درست میکنه و بابا پول میده.که منم همیشه این پولو قاطی بقیه پولام میکردم و صرف پول بلیط و تاکسی میشد.
کادوی مامانم همیشه قبل تولد گرفته میشد در حضور خودم مثلا مانتویی،کیفی..
.
بابا معتقده از خوشگلیای دختر گوشواره هاشه.من علاقه ای به طلا ندارم و اینکه به صورت دائمی چیزی از خودم آویزون کنم.ولی دیروز بابا بخ اصرار خودش رفته برام گوشواره خریده به عنوان کادوی تولد.منم خوشحال گوشم کردم و با خودم گفتم خب اینم از تولد امسالمون.
شبش مامان کیکو آورده که بیا ببرش.منم رو مبل دراز کشیده بودم حالشو نداشتم اصرار که باید بیای ببری و آرزو کنی و..
داشتم برش میزدم که عاطفه رفت یه چیزی از تو کمد بیاره..کادو گرفته بود برام.
دو تااااا:)))
یه جامدادی از این گل گلیا با یه ماگ:)
سالها بود که سورپرایز نشده بودم.به هیچ وجه انتظارشو نداشتم خصوصا هم که من برای تولدش چیزی نگرفته بودم و اونم یه چن بار گفته بود منم از همونی برات میگیرم کخ تو برام گرفتی.
.
تولدم هفتمه ولی دیشب شب خاصی بود.:)

خدایا درسته خیلی غر میزنم به جونت ولی به خاطر داشتنشون شکر،هر چند که بیشتر وقتا ازشون دورم.
  • ۱۴۹
.. parinaz
چ تولد خوبى من که تولدم به طور فجیح ناکى بد بود 
آره استثناعا یه ذره متفاوت بود با بقبه روزام:)
چه بد..ایشالا تولد بعدی عالی باشه عوضش درآد:)
یــاسـᓄـךּ ●‿●
پیش پیش تولدت مبارک عزیزم :)
ممنون مهربون:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan