خود من در خود من در خود من زندانیست

  • ۲۱:۴۹
کسی تو اتاق نیست.یکی از هم اتاقیام کشیکه و اون یکی مرخصی گرفت و رفت شهرشون.
تنها نشستم و حوصله م سر رفته به قدری که حوصله جزوه دست گرفتن ندارم و این ینی از برنا مه م عقب میوفتم.
خودمو ول کردم رو تخت و دارم آهنگ شاد دانلود میکنم.همه ی چهارصد و هشتاد و شیش تا آهنگمو پاک کردم و یه سری خواننده که به طور معمول آهنگای شاد میخونن رو از اول آلبوماشون رو دانلود کردم.
فک کنم نیاز دارم هر بار که هندزفری میزارم تو گوشم یه چیز شاد و پر انرژی تو گوشم پخش شه .غمگینم.و مقداری تنها.
آدما برام جذابیتشونو از دست دادن.کارهایی که میکنن به نظرم سخیف میاد.دوستم دعوتم میکنه که بیا برای بازی فینال بریم یه کافه ای. در جا ردش میکنم و به این فک میکنم که «که چی»
انگار که سلایق و اخلاقیاتم کمپلت با بقیه فرق داره.
کافی شاپ هرگز برام جذابیت نداشته.
اخیرا هم که هیچ چیزی برام جذابیت نداره.
به مامان میگم : مامان فک کنم افسرده شدم
چپ چپ نگام میکنه و رد میشه.
اگر فکر کردن به اتمام زندگی یا حتی تمایل بهش رو افسردگی حساب کنیم خب بله من با این تعریف افسرده نیستم.هنوز هم زندگی رو دوس دارم و مایلم تا مدت های مدید ادامه ش بدم ولی حقیقتا به یه تغییر نیاز دارم یه اتفاق.
هوا بی نهایت گرمه و همین یک عامل پررنگ تو کسل شدنمه.کولرمون نمیدونم چرا کار نمیکنه.پختیم به مولا
  • ۱۹۰
فاطمه نظری
:):
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan