گیلی لی لی لی لی لیییییی

  • ۱۴:۲۷

خوشحال ترینم.

صبح زود پاشدم که زنگ بزنم به استاد راهنمام،دو بار زنگ زدم طبق معمول جواب نداد.دیگه حوصله ی درس خوندنم نداشتم گرفتم خوابیدم.

ساعت دوازده بیدار شدم.برداشتم دوباره زنگ بزنم به استاد،داشت میگف« مشترک مورد نظر در حال مکالمه است»

اومدم قطعش کنم که صدای استاد پیچید: سلام خانوم دکتر

.

.

.

قرار شد خودش برا هفته بعد وقت دفاع بگیره برام‌.خودش میفهمی؟ خودش :))))

خوشحالترینم هرچند سابقه ای که ازش دارم میگه مثل دفعات قبل که خوشحالت میکنه و بعد یادش میره ،میشه.ولی مهم الانه که خوشحالم :)))

  • ۳۵۷
محسن رحمانی
ای بابا همچین کل کشیدید که گفتم عروس شدید بریم لباس بدوزیم.
ای بابا ببخشید دیه ناامیدتون کردم
همش منتظرین من شوعر کنما والا این خبری ک نوشتم بیسیار بیسیار خوشحال کننده تر و مهم تر از مقوله شوعر بود
جناب قدح
منم فکر کردم عروسی کردین :)

ولی بازم تبریک عرض میکنم:))
ای بابا :)))
سپاس:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan