من و گوشیم

  • ۱۷:۴۰

همیشه یادم میره گوشی موبایل یک سری امکانات داره که میشه ازش استفاده کرد.

فور اگزمپل : گوشی دستمه دارم عکسای گالریم رو میبینم یا مثلا گیم بازی میکنم یا تو شبکه های مجازی میچرخم،یهو یکی میگه « ساعت چنده؟ »

سابقه نداشته ساعت گوشی رو نیگا کنم ینی اون لحظه حواسم نیس که گوشیم ساعت داره.ساعت مچیم رو نیگا میکنم هر دفه.حالا شانس آوردم هر بار ساعت مچی داشتم و نگفتم « نمیدونم»

عن آدر اگزمپل..

باید چیزی رو فوری به یاد نگه دارم چون قراره لازمم شه.متوجه میشم کاغذ ندارم ،خیلی هوشمندانه از کف دستم به عنوان کاغذ استفاده میکنم ولی همون لحظه میفهمم که ای داد خودکار هم ندارم و اون جاست که فلج میشم.مدیونی اگر فک کنی به ذهنم میرسه که گوشیم قابلیت عکس برداری داره و میتونم عکس بگیرم از اون چیزی که میخواستم یادداشت کنم.

بعد همین من با این سابقه ی مشعشع تشریف بردم درمانگاه،کودکی اومده چهارساله با شکایت افتادگی پلک 

استاد میگه: خانوم دکتر همونطور که میبینی نه افتادگی داره نه پتوز،چراغ بنداز تو چشمش بهتر متوجه شی.

من در حرکتی بی سابقه که تاریخ به خودش ندیده بود دست کردم تو جیب روپوشم و گوشیم رو درآوردم.چون حواسم رفت پی اینکه گوشیم چراغ قوه داره و به طور معمول تو بخش که چراغ در دسترس نیس از گوشی استفاده میشه.

استاد همین که دید گوشی درآوردم : جلوی من گوشی درمیاری؟! اینجا درمانگاهه گوشی درمیاری؟! ما اینجا چراغ قوه نداریم که تو گوشی درمیاری؟! نه تو جلوی من گوشی درمیاری!!!

منم که در حال غلاف کردن گوشیم بودم دیدم استاد سلسله وار داره ادامه میده در حالی که دستمو میبردم سمت چراغ قوه سرمو دادم بالا سینه سپر کردم و گفتم: غلط کردم!

  • ۱۵۱
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan