روزانه نویسی های جوجه پزشکِ خوابگاهی

کجایی عجقم

  • پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
  • ۰۲:۱۱

هرشب همین موقع ها میومد پیشم..

 صداش هنوزم تو گوشمه..
رابطه حالبی باهاش نداشتم ولی تحمل میکردم که اونم ناراحت نشه.
ینی اولا مقابله میکردم با حضورش،خصوصا وقتی تا اون حد بهم نزدیک میشد..
اما از یه جایی به بعد دیدم باید تحملش کنم..
امشب نیست..جاش حسابی خالیه..
ینی از وقتی این توریا رو زدن به پنجره اتاق فک نکنم دیگه بتونه بیاد.
پشه رو میگم.
کلی از خونم تغذیه کرده.خون من تو رگاشه..طول روز میزاش میرفت شبا میومد.طفلک این سری خواسته بیاد با سد مواجه شده.
هرجا که هست خدایا به سلامت دارش:))


  • ۴۵۰
نظرات  (۱۴)
اردیبهشت ..
:)) از دست شما مرضیه بانو
شما اونقد مارو میخندونی میخواستم سوتی یکی از دوستان رو برات بگم که یادم اومد یکم زشته:)
:))
ینی چی بوده که زشتم بوده:دی کنجکاو شدم:))
بهار پاتریکیان D:
چهار و نیم صب انتظار پشه رو نداشتم قاموسن :))
جز پشه کسی مارو نمیکند یاد:)))
رهگذر ...
:-D

چه دوستای خوبی

اصن اشک تو چشام جم شد :))))
یه چیزی بیشتر از دوست اصن:))
اردیبهشت ..
شما منو یاد یکی از دوستام که پزشکی میخونه میندازی.الان انترنه.طبیب صداش میکنم:)
به خودی خود زشت نیست ولی شدیدا مفهوم زشتی رو به ذهن آدم میاره:))
ینی میبینم روزی رو که منم انترن شم..
پس اشکال از اذهان منحرفه :))
دچــ ــــار
خیلی جدی شروعش کردم
گفتم یه شکست عشقی دیگه توی بیان رقم خورد...

خداروشکر خون خون رو میکِشه میگن:) میادش پس..
بدتر از شکست عشقیه..
خونم تو رگاشه،بچمه:))
اردیبهشت ..
چرا نشه عزیزم.شما برای موفقیت مسیر سختی رو انتخاب کردی،همین یعنی تواناییت از خیـلی ها بیشتره.
:)) آره یجورایی.
اینجور که گفتی منم منحرفم دیگه؟باش قهلم اصن
قهر نکن حالا دوس جان :))
gandom baanoo
:))))))))
ای شیطون!!!
:)))
Lady cyan ※※
خخخخخخخخخ 
چی بگم بت اخه
بگو بگو که دوسم‌داری:)))
fatemeh
یعنی اولاشو که موندم گفتم لابد منو میگه بعد...خخخ واقعا خیلی باحالی...میگه خون من تو رگاشه بچمه:-D
تو خخخخخ
خو راس میگم دیگه:))
فاطی یه پرچم جدید برات زده خخخخ
fatemeh
زهرمارررر:-\ 
مگه من نمیام پیشت هر شب:-P
میای؟!:دی
fatemeh
ا؟؟پرچم کجا؟؟
پرچم‌ سه رنگ‌عمود آبی زرد قرمز
fatemeh
احتمالا ساکن رومانی هستم:-))))
عوض شد خخخخ به سرعت باد سفر میکنی:))
fatemeh
حالا هر شب هر شبم که نه ولی بعضی وقتا میام:-)
تو نمیای که..دعوت میکنی من خراب میشم تو اتاقتون:)
واقعا یه وقتایی که نیستی حسابی کمبودتو احساس میکنم:)  :*
fatemeh
ا جدی؟؟چه خوب:-P :-D
زودتر میگفتی دا:-*
^_^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan