- چهارشنبه ۹ تیر ۹۵
- ۰۳:۰۱
مامان میگه نری نمیشه؟
میگم نه برای هرغیبت میگن نیم نمره کم میکنه.
میگه واقعا افتخار آفرینی که نمیتونی تضمین کنی از بیست یه ده ونیم بگیری که یه وقت نیم نمره کم کرد نیوفتی:|
ضمن تشکر از مامان بابت ترور شخصیتم ،با این حرفاش عملا پای رفتنمو شل کرد!
کاش میشد نرم واقعا:( کاش یکی بود جام میرفت.
یه بار قبلا به یکی از دوستام گفتم از آجیش بخاد جای من بره سر کلاس.اجیش قبول نکرد:( دیگه الان دوباره نتونستم بخوام:( انصافا هم ادم سختش میاد به خاطر یکی دیگه پاشه بره سر کلاس درسای مزخرف بشینه:/
الان میگم مامان نرم هان؟نظرت؟
میگه منو تو تصمیم گیریات وارد نکن:|
بعد مثلا فک کن از ده و نیم کلاس داریم تااااااا ۶ :(((( ینی احتمالا زمان افطار اینجانب هنوز در خیابانها تشریف دارم:|
پ ن:سومین شب قدرم گذشت.خوشالم که بیدار موندم.ینی میخابیدم همه سال هرنوع بدبختی بهم رو میاورد میگفتم علتش همون خواب شب قدره:|
بعدانوشت:بابا اومد گف مرضیه واقعا برای چی میخوای بری؟تو چه دانشجویی هستی که هیچوقت غیبت نمیکنی.اه اه پیف پیف...
و اینگونه شد که با توکل به خدا و چهارده معصوم نرفتم:دی
خبرهایی که الان از کلاسا بهم رسید حاکی از اینه که یکی از اساتید لیست رو داده نماینده حضورغیاب کنه که از کرم اوشونم خبر ندارم که حضور زده یا نه.یکی گفته اسم بنویسین ولی متاسفانه اسامی رو خونده.و اخری کلا حضورغیاب نکرده..برای این یکی میتونم بندری برم:))))
ولی الان مسئله ای که هست اینه که حزوه هام ناقصه :(( تازه میخواستم برم آموزش یه صوبتایی بکنم که اونم نشد:)) بی خیالش:)))
*یک جلسه کلیه خوندم ستون فقراتم از سه جا زد بیرون!چقد زیاده
- ۱۸۴