- چهارشنبه ۹ تیر ۹۵
- ۲۲:۲۶
ینی من شهید این دیالوگای سریال برادرم.
چن قسمت قبل که مسعود وناصر باهم حرف میزدن..
ناصر:داداش مگه من گفتم چرا شما رفتی یه زنی گرفتی که قبلا ازدواجکرده یه بچه هم داره؟
مسعود:خب بپرس جوابتو بدم.میدونی چرا عطیه؟چون اگه من یه روز نباشم،خانوم جون و عطیه کلی حرف دارن برای هم بزنن!
(ینی این دلیلش نابودم کرد)
مسعود:من یه زنی میخوام که وقتی گفتم حاضرشو بریم بیرون بگه یه دیقه صبر کن آرایشمو پاک کنم نه اینکه بگه یه ساعت واستا خودمو درست کنم.
ناصر:داداش اصلا مبارک جفتمون.هم زن دست و رو شسته تو هم زن قرتی من!
(حرفی ندارم واقعا :)))))) )
اینم امروز..ناصر تو کلانتریه زنگ زده به نازی که خبر بده..دارن حرف میزنن تلفنی،پلیسه هم پشت میزش نشسته..
نازی اونورتلفن میگه:ناصر ..دوسِت دارم،مواظب خودت باش
ناصر که کنار پلیسه ست تو کلانتری: منم دوسِت دارم..
آقااا پلیسه رو میگی،یهو از جاش پرید که:بسه دیگه قطع کن داری میزنی جاده خاکی،قرار بود فقط خبر بدی
ناصر:آقا به خدا نامزدمه...
(ینی مردم از خنده)
ای لاو یو تی وی ایران:))
- ۱۸۱