- شنبه ۱۹ تیر ۹۵
- ۱۸:۱۱
اوهوم اوهوم
همه آرشیو نودو چهار بلاگفا رو خوندم..
بعد خیلی جاها رو اصلا نفهمیدم.مثلا یه جاهایی انگار به شدت عاشقم!به شدت شکست دلی خوردم و با شدت بیشتری رها شدم.یه سری نوشته هام قشنگ انگار مخاطب دارن!
بعد من الان که فکر میکنم واقعا چیزی یادم نمیاد!!
بماند که یه وقتایی یه پست های الکی مشکوک میزاشتم که اذهان رو مشوش کنم اما بعضی ها خیلی مخاطب دار به نظر میرسه!
ینی واسه کی نوشتم اونارو که الان یادم نیس؟!اگر احتمالا عاشق بودم چقدر عشقم کشکی بوده که بالکل یارو رو فراموش کردم! از طرفی هم واقعا یاد ندارم عاشقی بلد بوده باشم!
*بعد یه پستی هس از فرهادنامی نقل کردم که«همه میدونن این فرهاد دیگه با هیچ دختری نفس نمیگیره ،مهم نیس.اون الان یه بچه داره و زندگیشم خوبه» بعد کلی برای همین فرهاد غصه خوردم تو مرداد ۹۴!
بعد الان همین جناب فرهاد خان یک عدد معشوقه به هم زدند که بیاو ببین.منم هی عکسای دونفری اینستاشونو لایک میکنم و حسرت نوش میفرمایم بابت سینگلی خودم.
*آرشیو نودو چهارم به شدت مشکوکه.خیلی اصن.ولی همینجا اعلام میدارم به جان مادرم به قدری بی عرضه هستم که در این عمر گرانبهای ۲۲ساله هرگز با پسری همقدم نشده پشت میز کافی شاپ ننشسته و لاو نترکانده ام:| متاسفانه!از خوشی های زندگی محروم بوده ام به واقع!از این نایلون پلاستیکیای تق تقی هستن،از اونا تا دلتون بخواد ترکوندم الانم پیدا کنم مشغول میشم
موجود بیسیار باحال و خجسته ای بوده ام این را از آرشیوم کشفیدم:)
*درجریانید که اینحانب در فرجه به سر میبرم؟اصن علت اینکه دارم ارشیو زیرورو میکنم فرار از درسه.بعلیااا:))
- ۱۷۷