- پنجشنبه ۲۴ تیر ۹۵
- ۰۰:۳۴
دوست دارم تو را از آشپزخانه بیرون بکشم
و به جای این که فکر شام خوردن باشم
گل روی پیرهنت را بو بکشم
روی زنجیر ظریفی که به گردن انداخته ای
نفسم را بوسه کنم
و زمانی که رو به من بر می گردی
پلک زدن هایت را بشمارم
دوست دارم
آن چنان محو صورت هم باشیم
که تمام خانه با موی تو تاریک شود
آن چنان گیج
که نفهمیم غذا می سوزد
بیا
بیا از آشپزخانه بیرون برویم
دوست دارم
تا خود صبح
بی دغدغه رو به روی تو بنشینم
و زمانی که داشت خوابم می برد
با نوک انگشتم
گوشوار هایت را تکانی بدهم
رسول ادهمی
*در کانال پذیرای شما عسدیم:)
- ۱۸۹