- جمعه ۱ مرداد ۹۵
- ۱۹:۳۴
*الان که سهروز مونده تا امتحان کلیه م ،هی یه داستانی داره تو مغزم وول میخوره میگه منو بنویس منو بنویس:|
بعد داستانه هاااا...طولاااانیییی
از قلب انتظار میره زبون نفهم باشه اما خدایی از مغز انتظار درک وشعور دارم که اونم نداره به حمدالله
*بعد خیلی ضایستا..این همه مدت کلیه بخونی بعد امروز بشینی سوالاشو که نگا کنی متوجه شی مغزت توان تحلیل و استفاده از خونده هاشو نداره استرس بیوفته به جونت که خاک تو گورم من که هیچی بلد نیسم که:/
*این مجلسای زنونه ختم قران و یه سری اسامی دیگه هستن که یه خانومی میاد کل جمعو رهبری میکنه.تورو خدا میکروفن و بلندگو ندین دستش:/
یا صدای بلندگوشو کم کنین یا دیگه لاقل پنجره هاتونو ببندین خداوکیلی
اغا میرم تو اتاق دودیقه ببینم با این کلیه چه خاکی باید تو سرم کنم هی مجلسو وادار به صلوات میکنه بعد منم یه مرضی دارم اسم صلوات میاد حتما باید بفرستم:/
بعد هی میخوام تمرکز کنم هی صدای علی و حسن و حسین گفتنش و مرثیه خوانیش رو مخمه
یکی میکروفونو بگیره ازش خدایی:|
*یکی از بچه های مردسمونم با دوس پسرش مزدوج شد.دو سال بود دوس بودن بعد یک سال و نیمم قراره عقد بمونن:| حال میکننا:))
*بعد دیشب طرف یه شعر فرستاده بزار تو کانال پشت سرشم یه بحث باز کرده یهو وسطش میگه من رفتم بخوابم شب بخیر و آف شد حتی صب نکرد جواب شب بخیرشو بگم:/ بعد امروز باز یه شعر فرستاده که بزار تو کانال منم گفتم زرشک میل کنن !
*صدای این خانومه با قدرت و شدت هر چه تمام تر کل خونه رو گرفته...من الان حق ندارم برم در خونش که خفه کن این یارو رو؟!:|
بعد داستانه هاااا...طولاااانیییی
از قلب انتظار میره زبون نفهم باشه اما خدایی از مغز انتظار درک وشعور دارم که اونم نداره به حمدالله
*بعد خیلی ضایستا..این همه مدت کلیه بخونی بعد امروز بشینی سوالاشو که نگا کنی متوجه شی مغزت توان تحلیل و استفاده از خونده هاشو نداره استرس بیوفته به جونت که خاک تو گورم من که هیچی بلد نیسم که:/
*این مجلسای زنونه ختم قران و یه سری اسامی دیگه هستن که یه خانومی میاد کل جمعو رهبری میکنه.تورو خدا میکروفن و بلندگو ندین دستش:/
یا صدای بلندگوشو کم کنین یا دیگه لاقل پنجره هاتونو ببندین خداوکیلی
اغا میرم تو اتاق دودیقه ببینم با این کلیه چه خاکی باید تو سرم کنم هی مجلسو وادار به صلوات میکنه بعد منم یه مرضی دارم اسم صلوات میاد حتما باید بفرستم:/
بعد هی میخوام تمرکز کنم هی صدای علی و حسن و حسین گفتنش و مرثیه خوانیش رو مخمه
یکی میکروفونو بگیره ازش خدایی:|
*یکی از بچه های مردسمونم با دوس پسرش مزدوج شد.دو سال بود دوس بودن بعد یک سال و نیمم قراره عقد بمونن:| حال میکننا:))
*بعد دیشب طرف یه شعر فرستاده بزار تو کانال پشت سرشم یه بحث باز کرده یهو وسطش میگه من رفتم بخوابم شب بخیر و آف شد حتی صب نکرد جواب شب بخیرشو بگم:/ بعد امروز باز یه شعر فرستاده که بزار تو کانال منم گفتم زرشک میل کنن !
*صدای این خانومه با قدرت و شدت هر چه تمام تر کل خونه رو گرفته...من الان حق ندارم برم در خونش که خفه کن این یارو رو؟!:|
- ۲۱۸