تلخ عین چی

  • ۰۱:۴۷

یه مرضی که دارم همیشه خیلی خیلی قبل تر از یه اتفاق بهش فک میکنم و اوقاتمو تلخ میکنم.

مثلنش اینکه چن وقتیه دارم فک میکنم از بیستم یا نه در بهترین حالت چونه زنی نماینده از بیست و هفتم زندگی خابگاهی شروع میشه.

به خابگاه که فک میکنم دهنم تلخ میشه،گریه م میگیره!در این حد ینی.

آدمای جدید با عادتا و رفتارای خاص خودشون:( که مجبوری خودتو وفق بدی باهاشون.

قربون حافظم برم.اصلا یادم نمیاد پارسال واسه گرفتن خابگاه چیکار کردیم:| کی رفتیم برگه معرفی و کارت خابگاه گرفتیم؟! هر وقت میرفتی بود یا ستاد روز تعیین کرده بود؟!

حافظه هم اینقد ضعیف؟!

آدم اینقدر مزخرف؟!

من خابگاه نرفته ناله هام داره شروع میشه..برم روزی چن تا پست چسبیده میشه به این صفحه تو همشونم دارم گریه زاری میکنم و‌به زمین و زمان فحش میدم:|


ولی جدی اگر ستاد خودش روز تعیین میکنه،بکنه دیگه از بیستم کلاس داریم:|


*قربون برم دوستامو!که اونام یادشون نیس پارسال چیکا کردیم .

راه های تقویت حافظه رو میدونین؟زودم تاثیر بزاره

  • ۱۷۲
بهار مینویسد
عزیزم .. دانشجوی راه دور بودنم سختی هاش خودشو داره ولی ، تو مرد روزای سختی ! :)
گریه نداره که بالام جان :)) خواهر من خوابگاهی نیس وگرنه ازش میپرسیدم چجوری باید بگیری ..
من زن روزای سختم :))
کلا خیلی خوش به حال خواهرته :)
د‌ل‌باخته ..
این نیز بگذرد
از رومون میگذرد آسفالتمان میکند
جودی آبوت
:)
تحمل کن،این روزام میگذره و بعدها فقط خاطراتش و یادش بخیرها جذابیت خواهد داشت
زنگ بزنید امورخوابگاهها و بپرسید
چاره ای جز تحمل ندارم به واقع:)
هوم..اینم میشه
Lady cyan ※※
:))
چی بگم من الان؟
راه های تقویت حافظه ،اوووممم جویدن کندر :)
جویدن کندر:))) باشه
قهرمان **
کشمش میل نمایید .
خوب دیگه وقتی هرترم میرید خوابگاه چرا مدام دیگه اتاقتون رو عوض میکنن خوب همون اتاق رو بدن بهتون .
آخه خب بعضی از بچه هام هستن با هم اتاقیاشون دچار مشکل میشن و میخوان عوض کنن.اینه که هرسال کل خابگاه تخلیه میشه و از اول چیده میشه
.. in manam
فهمیدى راه هاى تقویتش رو به منم بگو 
من که خوابگاه دوست دارم دوست دارم بزرگ شدم خوابگاهى بشم
:)
خابگاهی نبودی واسه اینه دوس داری.منم قبلا میگفتم دانشجویی که خابگاهی نباشه با بچه مدرسه ای هیچ فرقی نداره و لذت های دانشجویی رو نمیفهمه:|
محمد حسین
برعکسشم دیدم ، کسایی که لحظه شماری می کردن دانشگاه شروع بشه از خون فرار کنن:)))
کاش منم از اونا بودم.حالا خونه هم خیلی خوش نمیگذره ها ولی حداقل حریم شخصیمو دارم.
bahar ...
((: خوابگاه عالیه یکی از بهترین تجربه های منه
لابد خیلی وقته دیگه خلاص شدی ازش که به نظرت شیرین میاد :)
بهار مینویسد
یه سری قرص به اسم "مِمورال memoral" هست واسه حافطه خیلی خوبه ! :)
اهل قرص شیمیایی نیستم ولی این وضعم ادامه پیدا کنه حتما امتحان میکنم.مرسی که گفتی بهار جانم:)
yasna sadat
خوابگاااااااااااااااه منتظر ماست بیا تا برویم:((((((((
میرویم اصن روشم کم میکنیم :|
mali chek
دانشجوی خوابگاهی نیستم :) ولی دوسداشتم تجربه اش کنم

منم همینطوره حافظه ام:/
منم قبلنا دوس داشتم تجربش کنم الان فهمیدم اون موقع ها نفسم از جای گرم میومده!
چیکار کنیم.حافظمونو لازم داریم که
gandom baanoo
به آینده فک کن.... سختیا آسون میشه خانم دکتر ^____^
اخه تا مدت های مدیدی هر چی فک میکنم فقط سخت تر و سخت تر میشه بدتر نابود میشم:)
بهار مینویسد
خواهش میکنم ، شیمیایی نیست ، کندره :))
خیلیم عالی،واجب شد امتحانش کنم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan