- پنجشنبه ۲۲ مهر ۹۵
- ۰۰:۲۳
مرگ اتفاق وحشتناکیه
مصیبتی که باهاش میاد نقطه پایان نداره
تموم نمیشه
خانوم همسایه مهربون،که مامان میگه جای خواهرش بود،فوت شد.
انتظارشو نداشتم..
دخترش..:((((
تلفن خونه زنگزد،مامان نیگا کرد گف شماره نادره خانوم ایناس و جواب داد..
«خودتونین نادره خانوم؟
کی؟
گریه...»
خواهرش زنگ زده بود خبر بده وصداهاشون شبیه بود:(
همسایه فوق العاده ای بود.موقع سفر بدرقه میکرد،برگشتنی به استقبال میومد،غذا میاورد که از راه رسیدین..اسباب کشی کردیم غذا آورد که فرصت آشپزی نداشتین..پزشکی قبول شدم شیرینی بدست اومدن و خوشحالیشون خیلی بیشتر از افراد فامیلمون بود! بابابزرگم فوت شد فقط اون بود که حواسش به مامانم بود و از مشکی درش آورد.....
خدایش بیامرزد..
مصیبتی که باهاش میاد نقطه پایان نداره
تموم نمیشه
خانوم همسایه مهربون،که مامان میگه جای خواهرش بود،فوت شد.
انتظارشو نداشتم..
دخترش..:((((
تلفن خونه زنگزد،مامان نیگا کرد گف شماره نادره خانوم ایناس و جواب داد..
«خودتونین نادره خانوم؟
کی؟
گریه...»
خواهرش زنگ زده بود خبر بده وصداهاشون شبیه بود:(
همسایه فوق العاده ای بود.موقع سفر بدرقه میکرد،برگشتنی به استقبال میومد،غذا میاورد که از راه رسیدین..اسباب کشی کردیم غذا آورد که فرصت آشپزی نداشتین..پزشکی قبول شدم شیرینی بدست اومدن و خوشحالیشون خیلی بیشتر از افراد فامیلمون بود! بابابزرگم فوت شد فقط اون بود که حواسش به مامانم بود و از مشکی درش آورد.....
خدایش بیامرزد..
- ۲۳۲