- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۰۰:۵۵
خب..
تو این مدت که ننوشتم اتفاق خاصی نیوفتاد.جز یه دعوا و بحث جانانه با یکی از بچه ها،که فعلا قهریم.قهر که نه،سرسنگینیم،انگار دیگه نمیشناسیم همو.
یه پیشنهاد هم دریافت کردم که رد شد:/ چرا همیشه آدمای اون تیپی رو جذب میکنم آخه،اااه
دانشگاه تو یه جشنواره هنری شرکت کرده..مسئولین تبلیغ و ثبت نام از بچه های خودمونن.
سمانه تو غرفه نشسته بود،دست تکون داد،رفتیم پیشش حال احوال..
وسط صوبتا سولی گفت ماهی گلی تو توجهت به نثر و شعر طنز باشه.
سمانه همین که شنید،دیگه ول نکرد که باید یه چی بنویسی بفرستیم.هی میگم دوس جان من آخه نوشتن بلدم:/
میگه چطور میتونی اینقد اینقد کپشن اینستا بنویسی..
هیچی دیگه کلی هندونه دادن زیربغلمون مام اومدیم یه چرت و پرتی سر هم کردیم فرستادیم.
انصافا خودم خجالت کشیدم بابت ارسالش:))))
آخ فردا...
دو تا ولادت تو یه روز:))) مبارکمون باشه:)
تو این مدت که ننوشتم اتفاق خاصی نیوفتاد.جز یه دعوا و بحث جانانه با یکی از بچه ها،که فعلا قهریم.قهر که نه،سرسنگینیم،انگار دیگه نمیشناسیم همو.
یه پیشنهاد هم دریافت کردم که رد شد:/ چرا همیشه آدمای اون تیپی رو جذب میکنم آخه،اااه
دانشگاه تو یه جشنواره هنری شرکت کرده..مسئولین تبلیغ و ثبت نام از بچه های خودمونن.
سمانه تو غرفه نشسته بود،دست تکون داد،رفتیم پیشش حال احوال..
وسط صوبتا سولی گفت ماهی گلی تو توجهت به نثر و شعر طنز باشه.
سمانه همین که شنید،دیگه ول نکرد که باید یه چی بنویسی بفرستیم.هی میگم دوس جان من آخه نوشتن بلدم:/
میگه چطور میتونی اینقد اینقد کپشن اینستا بنویسی..
هیچی دیگه کلی هندونه دادن زیربغلمون مام اومدیم یه چرت و پرتی سر هم کردیم فرستادیم.
انصافا خودم خجالت کشیدم بابت ارسالش:))))
آخ فردا...
دو تا ولادت تو یه روز:))) مبارکمون باشه:)
- ۲۱۳