- سه شنبه ۲۱ شهریور ۹۶
- ۲۱:۵۸
خبر خوب اینکه اورو پاس شدم:) با دو نمره شیفت شدم دوازده( روم سیاه)
پاسیمون دوازدهه،زنگ زدیم از خانوم نادری آموزش نمره بپرسیم که من ده شده بودم،خانوم نادری گفتن لازم نیس شما کاری کنین هر پایان بخش خودم از دکتر فرشید نمره میگیرم.الانم زنگ میزنم دو نمره رو میگیرم،تا یه ساعت خبر میدم بهتون
تو این یه ساعت به هر کی رسیدم گفتم من اورو افتادم دعا کن دو نمره رو بدن و تا میتونستم نذر کردم.
ینی الان در مجموع شش رکعت نماز به گردنمه،یه یاسین،چهارده تا آیت الکرسی و صدو چهارده تا صلوات!هر کیم بهم میرسه شیرینی پاس شدن میخواد.
گروه ما که اینقدرم ازمون ناراضی بودن اتند ها و رزیدنت ها،ولی تنها گروهی شد که افتاده نداشت.
دیگه اینکه دیروز هشت صبح زدم بیرون پنج شش عصر برگشتم،دوستمان آمده بود دیدنمان رفتم ددر،هر جا هم میخواستیم بریم زود بود،آشکده رفتیم گف یه ساعت دیگه بازه،کافه رفتیم رسما درش قفل بود به خاطر اینکه بیرون نمونیم باز کرد.
در کل خوب بود همین که فاطمه بود و جمع سه تایی قدیمیمون بود کلی تجدید خاطره شد.
دیگه تر اینکه،هنوز اتاقی که برای امسال رزرو کردم تختش خالی نشده و اتاق قبلیمم،تخت جدیدم دست یه ارشده که خیلی هم تو خابگاه نیس فلذا نشده خودشو ببینم و بخوام خالی کنه اتاقو ولی به هم اتاقیاش که سپرده بودم گفتن بهش.اونم باشه رو گفته ولی باز گذاشته رفته.
حالا خدا رو شکر که صاحب جدید اتاق قبلیم هنوز نیومده از اون استفاده میکنم.
در حالت کلی هم عارضم خدمتتان که دلمان گرفته،ناامید هستیم کمی تا قسمتی.
پاسیمون دوازدهه،زنگ زدیم از خانوم نادری آموزش نمره بپرسیم که من ده شده بودم،خانوم نادری گفتن لازم نیس شما کاری کنین هر پایان بخش خودم از دکتر فرشید نمره میگیرم.الانم زنگ میزنم دو نمره رو میگیرم،تا یه ساعت خبر میدم بهتون
تو این یه ساعت به هر کی رسیدم گفتم من اورو افتادم دعا کن دو نمره رو بدن و تا میتونستم نذر کردم.
ینی الان در مجموع شش رکعت نماز به گردنمه،یه یاسین،چهارده تا آیت الکرسی و صدو چهارده تا صلوات!هر کیم بهم میرسه شیرینی پاس شدن میخواد.
گروه ما که اینقدرم ازمون ناراضی بودن اتند ها و رزیدنت ها،ولی تنها گروهی شد که افتاده نداشت.
دیگه اینکه دیروز هشت صبح زدم بیرون پنج شش عصر برگشتم،دوستمان آمده بود دیدنمان رفتم ددر،هر جا هم میخواستیم بریم زود بود،آشکده رفتیم گف یه ساعت دیگه بازه،کافه رفتیم رسما درش قفل بود به خاطر اینکه بیرون نمونیم باز کرد.
در کل خوب بود همین که فاطمه بود و جمع سه تایی قدیمیمون بود کلی تجدید خاطره شد.
دیگه تر اینکه،هنوز اتاقی که برای امسال رزرو کردم تختش خالی نشده و اتاق قبلیمم،تخت جدیدم دست یه ارشده که خیلی هم تو خابگاه نیس فلذا نشده خودشو ببینم و بخوام خالی کنه اتاقو ولی به هم اتاقیاش که سپرده بودم گفتن بهش.اونم باشه رو گفته ولی باز گذاشته رفته.
حالا خدا رو شکر که صاحب جدید اتاق قبلیم هنوز نیومده از اون استفاده میکنم.
در حالت کلی هم عارضم خدمتتان که دلمان گرفته،ناامید هستیم کمی تا قسمتی.
- ۲۸۱