- پنجشنبه ۳۰ شهریور ۹۶
- ۰۰:۰۰
دیشب بالخره اتاقو تمیز کردیم.
سرپرست اومده بود واسه تسویه اتاق ،وضعو که دید گف من این اتاقو تسویه نمیکنم،اون دو تا هم واسه اینکه شر نشه افتادن به جون اتاق و تمیزش کردن:)
.
.
رفته بودم جزوه عفونی بگیرم و با خودم فک کرده بودم هزینه ش مثل هر بار که جزوه میگیرم باید بین هشت تا نهایت دوازده تومن باشه.
رفتم گفتم آقا من دیروز سفارش جزوه داده بودم.یه سری جزوه به چه کلفتی نشونم داد و گف فقط پانچش مونده الان اونم درست میکنم.
کیف پولمو باز کردم دیدم کارت بانکیم جا مونده و همه داراییم هفده هزار و پونصد تومنه!
داشتم فک میکردم این حجم از جزوه قطعا بیشتر از این مبلغ میشه.چقد بد میشه الان بگم آخ پول همراهم نیس. چی کار کنم ؟بگم بمونه دستت فردا میام میگیرم؟دوباره فردا این همه راه بیام تا اینجا.لعنتی...
و خب نهایتا آرزو کردم..خدایاااا میشه هزینه ش هفده تومن بشه؟میشه؟
و خب با خودم میگفتم نه بابا کم کم بیس تومنه این با پانچش.
کارش که تموم شد گفتم چقد میشه.
نشست زد به ماشین حساب و گفت:هفده تومن!
.
.
هر جای زندگیمو نگاه میکنم هر وقت هر چی از خدا خواستم از کم اهمیت ترین و دم دستی ترین چیزها تا خواسته های بزرگ و حیاتی،در دم اجابت کرده..جز یکی
جز یکی که سالهاست آرزومه،ولی نمیشه،نمیده،اجابت نمیکنه.
حکمتش چیه؟خودش میدونه.
سرپرست اومده بود واسه تسویه اتاق ،وضعو که دید گف من این اتاقو تسویه نمیکنم،اون دو تا هم واسه اینکه شر نشه افتادن به جون اتاق و تمیزش کردن:)
.
.
رفته بودم جزوه عفونی بگیرم و با خودم فک کرده بودم هزینه ش مثل هر بار که جزوه میگیرم باید بین هشت تا نهایت دوازده تومن باشه.
رفتم گفتم آقا من دیروز سفارش جزوه داده بودم.یه سری جزوه به چه کلفتی نشونم داد و گف فقط پانچش مونده الان اونم درست میکنم.
کیف پولمو باز کردم دیدم کارت بانکیم جا مونده و همه داراییم هفده هزار و پونصد تومنه!
داشتم فک میکردم این حجم از جزوه قطعا بیشتر از این مبلغ میشه.چقد بد میشه الان بگم آخ پول همراهم نیس. چی کار کنم ؟بگم بمونه دستت فردا میام میگیرم؟دوباره فردا این همه راه بیام تا اینجا.لعنتی...
و خب نهایتا آرزو کردم..خدایاااا میشه هزینه ش هفده تومن بشه؟میشه؟
و خب با خودم میگفتم نه بابا کم کم بیس تومنه این با پانچش.
کارش که تموم شد گفتم چقد میشه.
نشست زد به ماشین حساب و گفت:هفده تومن!
.
.
هر جای زندگیمو نگاه میکنم هر وقت هر چی از خدا خواستم از کم اهمیت ترین و دم دستی ترین چیزها تا خواسته های بزرگ و حیاتی،در دم اجابت کرده..جز یکی
جز یکی که سالهاست آرزومه،ولی نمیشه،نمیده،اجابت نمیکنه.
حکمتش چیه؟خودش میدونه.
- ۳۵۸