- سه شنبه ۶ آذر ۹۷
- ۲۰:۴۱
خیلی بازار نمیرم،سرم توو قیمتا نیس.
امروز باید میرفتم واکسن هپاتیتم رو میزدم،رفتم،کزارم زد برام آخه متولدین ۷۳ رو واکسینه میکنن مجددا از نظر کزاز،ده سالشون سر اومده.
گفتم حالا که تا اینجا اومدم یه سرم به بازار بزنم،روپوش سفید میخواستم بخرم.شهر خودم با اینجا قبلا اختلاف قیمتی حدود بیس تومن داشت ینی همون روپوشی رو که من خریده بودم پنجاه تومن،دوستام از اینجا سی تومن گرفته بودن.
به نیت روپوش سی تومنی رفتم.طرحاشو نشونم داد انتخاب کردم داشت دکمه هاشو باز میکرد پرو کنم.
پرسیدم اینا چند و منتظر بودم بشنوم سی تومن که گفت پنجاه و هشت!!
پوشیدم بهم نیومد دو تا دیگه م پوشیدم گذشته از اینکه اونکه میخواستم نبود،قیمتش شوکه م کرده بوذ.اگه میدادم خیاط گودی کمرشو درست میکرد طرحش قشنگ بود ولی من شوکه بودم.پارچه ی نازک که لباس زیریتم نشون میده با اون قیمت بالا.خدایا توبه!
رفتم بارونیا رو نگا کنم همه بالای دویست،پالتو! پالتوی ساده هفتصد تومن!!! الله اکبر
اومدم بیرون،فک کردم پالتو که لازم ندارم،بارونی هم خیلی واجب نیس بزار فصلش بگذره قیمتا بشکنه میخرم.روپوش سفیدم یه ذره با قیمتای جدیدش کنار بیام ایشالا برا اینترنی میرم میخرم که یه ندایی درونم گف فرزندم تا تو بخوای با این قیمتا کنار بیای،ده بیس تومن رفته روش شیرین.
اومدم خوابگاه نشستم رو تخت زانوهامو بغل کردم و خیره شدم به دیوار روبه روییم دارم به خانوم مسئول غذامون فک میکنم که هفته ی پیش داش درد دل میکرد و میگف صبح تا شب کار میکنه ماهی یک و سیصد میگیره.
من ایشالا از فروردین که اینترن شم ماهی شیشصد تومن حقوقمونه.بعد من همیشه کلی برنامه داشتم براش،الان میبینم حقوق دو ماهم رو باید دست نخورده جمع کنم که بتونم یه پالتو بخرم الله اکبر! :|
- ۲۶۷