3.6.0

  • ۲۲:۵۹

توو ۳۹ ساعت گذشته سر جمع چهار ساعت خوابیدم.

دیشب کشیک شلوغی داشتم.فرصت نمیشد برم پاویون.از یه طرف ویزیتایی که توو اورژانس میخوردم از طرفیم مریضای بدحال ای سی یو.

سه ی شب برای لحظاتی اورژانس از مریض مسمومیت خالی شد رفتم پاویون ،تازه روپوشمو درآورده بودم دراز کشیده بودم که تلفن پاویون زنگ خورد« الو،انترن مسمومیت؟ خانوم دکتر مریص بخش آژیته س،بخشو گذاشته رو سرش چیکار کنیم؟» واقعا دیگه نا نداشتم برم اوردر بزارم ،تلفنی گفتم دیازپام براش تجویز کنن.

یک ساعت و نیم توو پاویون بودم ولی تلفن مدام زنگ میزد.الو انترن عفونی؟ الو انترن قلب؟ الو انترن مسمومیت؟ منم که بغل تلفن بودم نمیشد بخوابم وخب بعد یک ساعت و نیم خودم ویزیت خوردم و دوباره اورژانس.۲۱ نفر بستری کردم که شش نفر با رضایت شخصی رفتن.صبحم ارائه مورنینگ با من بود البته شرح حال مریض رو خوندم و معرفیش کردم بقیه ش رو عین کلم واستادم نیگا کردم خداوکیلی وقت برا خوندن مبحث نداشتم.

نگم از اون لحظه ای که بعد دو ساعت ویزیت مداوم رفتم سمت سلف شام رو بگیرم دیدم درش بستست و آقایی که داشت آخرین در رو قفل میکرد گفت غذا تموم شده.اونجا دیگه میخواستم گریه کنم:))

گذشت..راضیم.الهی شکر

  • ۲۸۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan