پست ثابت

  • ۲۲:۱۴

کانالمه sukuteporhayahu 


اما..مهمونتون میکنم به پستای پایینی :)

  • ۳۳۹

3.6.0

  • ۲۲:۵۹

توو ۳۹ ساعت گذشته سر جمع چهار ساعت خوابیدم.

دیشب کشیک شلوغی داشتم.فرصت نمیشد برم پاویون.از یه طرف ویزیتایی که توو اورژانس میخوردم از طرفیم مریضای بدحال ای سی یو.

سه ی شب برای لحظاتی اورژانس از مریض مسمومیت خالی شد رفتم پاویون ،تازه روپوشمو درآورده بودم دراز کشیده بودم که تلفن پاویون زنگ خورد« الو،انترن مسمومیت؟ خانوم دکتر مریص بخش آژیته س،بخشو گذاشته رو سرش چیکار کنیم؟» واقعا دیگه نا نداشتم برم اوردر بزارم ،تلفنی گفتم دیازپام براش تجویز کنن.

یک ساعت و نیم توو پاویون بودم ولی تلفن مدام زنگ میزد.الو انترن عفونی؟ الو انترن قلب؟ الو انترن مسمومیت؟ منم که بغل تلفن بودم نمیشد بخوابم وخب بعد یک ساعت و نیم خودم ویزیت خوردم و دوباره اورژانس.۲۱ نفر بستری کردم که شش نفر با رضایت شخصی رفتن.صبحم ارائه مورنینگ با من بود البته شرح حال مریض رو خوندم و معرفیش کردم بقیه ش رو عین کلم واستادم نیگا کردم خداوکیلی وقت برا خوندن مبحث نداشتم.

نگم از اون لحظه ای که بعد دو ساعت ویزیت مداوم رفتم سمت سلف شام رو بگیرم دیدم درش بستست و آقایی که داشت آخرین در رو قفل میکرد گفت غذا تموم شده.اونجا دیگه میخواستم گریه کنم:))

گذشت..راضیم.الهی شکر

  • ۲۷۵

359

  • ۰۰:۴۰

اول این ماه که اینترن شدم اومدم اینجا بنویسم،حوصله م نکشید..

آره،اینترن شدم.چهار تا کشیک هم تا حالا واستادم.هیچ اتفاقی هم نیوفتاده( آخه خیلی استرسشو داشتم)

جمعه کشیکم و بقیه ایام هفته ی پیش رو ،یک در میان کشیک دارم.فردا باید برگردم ارومیه تا برا کشیک جمعه آماده شم.

راستش دلم گرفته همین دل گرفتگی پامو به اینجا باز کرد.میدونین که ..نمیشه هر حایی در مورد دل و حال و هواش حرف زد.

اما چرا گرفته؟ واقعا نمیدونم.شاید چون فردا تعطیلاتم تمومه،شاید به خاطر فشردگی کشیکام،شاید چون لحظاتی پیش موش دیدم توو خونه :| شایدم چون جوین شدم تو گروه داخلی تیر،مرداد،شهریور و یهو احساس تنهایی کردم بین اون همه آدم. تعدادمون زیاده و همه ماه چهار و بالاترن.من؟ ماه دو،حس ضعف کردم یه لحظه.چی قراره بشه( حالا هیچی هم نمیشه ها ولی منِ خر با فکر و خیال اوقاتمو تلخ کنم فقط)

الان مسمومیت رو میگذرونم همش شیش نفریم بدون اکسترن.داخلی حداقل پنجاه نفریم به علاوه کلی اکسترن.

راستی،لحظه شماری میکنم برای واریز اولین حقوق اینترنیم .میخوام باهاش برای بابا و مامان یکی یه دونه ماگ سفارش بدم مخصوص خودشون ،هدیه اولین حقوقم:)))

عیدتون مبارک^_^

  • ۲۷۴

3.5.8

  • ۱۹:۰۶

ولی وقتی فیلم میگیرین و میزارین لایو اینستا،فاصله ی دوربین با چهره ها رو رعایت کنین.شاید ما رو خودتون یا رو رفیقتون کراش داشتیم.یه طوری نشه کاخ آرزوهامون ،آسفالت شه.

  • ۳۰۷

پره اینترنی ۱

  • ۱۲:۵۲

دارم تست میزنم و احساس میکنم توو این دو سال هیچی نخوندم که هیچ ،اصلا تو گویی حضور هم نداشتم در میادین بیمارستانی و علمی و اینا

  • ۳۰۹

میزنه باران به شیشه،مثل انگشت فرشته

  • ۱۳:۲۱

امروز روز محشریه،به گمونم روز منه

صبح که با زنگ استاد راهنمام بیدار شدم.یه دونه هم میس کال داشتم ازش.نگارنده به خوابم نمیدید استاد راهنماش بش زنگ بزنه.اینقد که این بشر بی خیاله

ساعاتی پیش هم ،کراشم به استوریم واکنشی بس صمیمانه نشون داد.به امید روابط بیشتر [آیکون لپ سرخ و عرق شرم و اینا ]

از نصفه های شب گذشته تا به همین الانم که بارونه که میاد،میزنه به شیشه،بال فرشته:)))

فوتبالم که داریم..ینی همینقدر خوب پیش بره بازی رم ایران برنده میشه.



آخ الهی شکر

  • ۳۰۹
۱ ۲ ۳ . . . ۳۲ ۳۳ ۳۴
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan