بفرما عصرونه شاهانه:)

  • ۱۸:۵۹

از این حسا داشتین؟دارین؟که آخرین فرصتاست..باید قدر بدانیم  ؟ 

 
من معمولا یکشنبه ها که سختی جاده تحمل میکنم و کم خوابم و هزار دردسر دیگه..بیشتر از هروقت دیگه ای احساس میکنم به چایی نیاز دارم.
ولی معمولا هیچوقت حوصلم نمیکشه پاشم تاااااآشپزخونه برم اب بزارم جوش بیاد دوباره اووون همه راهو برم بیارمش که چی؟که مثلا میخوام یه لیوان چایی بخورم.موکولش میکردم به فردا صبح بوفه دانشکده
اما امروز ،ینی این روزا ماجرا فرق میکنه.دیدم به شدت نیاز به چایی دارم بعد فک کردم پس فردا همین موقع خیلی بیشتر از این نیاز به هرگونه مایعات خواهم داشت اما ممنوع الاستفاده خواهم بود ولیکن دیدم حالا که آزادم بزار از امکانات و فرصت هام استفاده کنم:)




*اینجا خابگاه گلستان،اتاق۴۰۷




  • ۲۱۳
رهگذر ...
نوش جان

:)
^_^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan