هردم از این باغ بری میرسد

  • ۰۰:۵۸

شب و تنهایی و غربت

 نبودم کرده غمگینَت


غم چشمای آرومت
دلم رو میکنه پر درد


پیشم نیستی پیشت نیستم
دلامون پیس هم اما!


نفرین و مرگ به عقلی که
منو کرده از تو جدا


برایت شعرمیگویم
برایم شعر میخوانی


ندارم هیچ ازت اما
صدات مونده پیشم حالا!



*شب،آسمون،ماه...دل آدم هوایی میشه خب.

*صدا..

*قضاوتم نکن.باشه؟؟؟


  • ۱۷۶
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan