مامان میگه خوشی زده زیر دلت

  • ۰۱:۳۸

فردا پنج و نیم صبح،اتوبوس به مقصد ارومیه 

 وباز...
همه غم عالم ریخته تو دلم:(


من آدم خابگاه نیستممممممم.
خدایا خلاصم کن..


  • ۲۷۹
fatemeh
:-((((
:'(
دچــ ــــار
خلاصی نداره نباشی:):)
چقدر زور زدیم تا از خابگاه نجات پیدا کردیم :) یادش بخیر !
من الان سال سومیه که گرفتارم.چهار سال دیگه هم همین اش و همین کاسه س:|
اردیبهشت ..
راهت روشن..مراقب خودت باش خانوم گل
فدایی داری
رهگذر ...
یه کاری کن که فضای خوابگاه برات قابل تحمل بشه
بشین فکر کن ببین چطوری امکانش هست
چیزی به ذهنم نمیرسه به واقع!
Lady cyan ※※
بمیرم الهی؛(
بیا منو با خودت ببر تنها نباشی... 
خدا نکنه عزیزم
چقد خوبه که هستین:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan