هی شعر نگو،لفظ نیا،حرف نزن مرد...گاهی بغلم کن،بغلم کن،بغلم کن

  • ۰۴:۱۲

یک موقعی بود شما یادتون نمیاد..اینترنت دایال اپ کم سرعت بود.مدلش اینطوری بود که میرفتی یه کارت اینترنت میگرفتی تایم داشت یوزر پسووردشو میزدی کانکت میشدی.یه کساییم یه یوزر پسوورد داشتن دائمی بود منم از همون استفاده میکردم.

بعد میخواستی به نت وصل شی یه صدایی ایجاد میشد به گور خودت و همه فک و فامیلت میخندیدی که اصن گه خوردم کانکتینگ رو زدم!

بعد سر همون صداهه بابا راحت کنترلم میکرد که کی ها میرم نت..

منم کاری نمیکردم بوخودا..تو چت روما ولو بودم:)) انصافا چون فیلترشکن نداشتم نمیتونستم هیچ غلطی بکنم.البته ناگفته نمونه که اون زمونا فیلترینگ کشور تا این حد گسترده نبود.یکم میگشتی هر نوع خاک بر سری پیدا میشد!

بعد یهو وسط همین چتا و همین صفحات در اتاق باز میشد و بابا پاتک میزد.بعد من هی کلیک پشت کلیک که این صفحاتو قائم کنم:دی

لامصب چیدمان اتاقم طوری بود که درو که باز میکردی صفحه کامپیوتر جلوت بود:|

خلاصه..اون موقع ها فقط همون چت روما و وبلاگم بود اونم طول روز.اونم محدود چون تحت کنترل شدید بابا بودم.بعد پول تلفن هم به میزان استفاده نت به طرز وحشتناکی میرفت بالا!

طول روز هر غلطی هم که میکردم شبا خودم بودم.گوشیمم از این ساده ها بود با سیستم جاوا:)

حتی از آلارمشم استفاده نمیکردم.

بعد اینطوری میشد که شب ها که سرمو‌میزاشتم‌رو بالش تا خوابم ببره چن کلمه ای با خدا اختلاط میکردم.یه چن تا از ارزوهامو تصویرسازی میکردم و لالا.

اما الان...

صبح تا شب که گوشیم دستمه و تمام مدت وای فای روشنه و کانکتم..حالا این هیچی.بماند که درس ومشق رفته رو هوا،بماند که کانال ها به شدت مثبت هیژدهن و بماند که فیلترشکن دارم:|

مسئله اینه که شب میتم که بخوابم ولی با گوشی میام.بعد میگم یه نیگا به تلگرام بندازم خوابیدم.

تلگرام باز کردن همانا روبه رو شدن با خیل کانال ها و سیل پیام ها همان.این گیف ها هم که دیگه عملا سرویس میکنن ادمو.هی میگم این یکی هم لود شه ببینم اخریشه بقیه رو نمیبینم اما به خودم که میام یه ساعته با همین توجیه که اخریشه ادامه میدم و میرم پایین.

بعد اینستا،بعد وبلاگ،دوباره تلگرام،سووارم...و اینطوریه که صبح میشه و من هنوز نخوابیدم.

نیگا دیشب که احیا بود بیدار بودم،امشبم که به برکت گوشی و نت در خدمتتون بودم،فردا هم که دوباره احیاست.بعد تازه کله سحرفردا راهی ارومیه میشم تا شیش هم‌کلاس دارم.اگر بدنم بکشه و نمیرم خیلی جون سختم به واقع:دی


پ ن:این تایم که میشه من زمانو گم میکنم.نمیدونم دیروزه یا فردا! این تایم ینی وقتی که پاشدم برا سحری :) واقعا الان کی ه؟!

پی تر نوشت:وقتی عنوان اجباری باشه ،همینه که هست :)

  • ۳۰۰
gandom baanoo
الان دهنم کامل بازه! !!!!!
خوب قبل خواب مودمو خاموش کن!!
اخه خب مودم اختصاصی من نیس که خاموشش کنم.بعدم یه جورابی اعتیاده.یخته خاموش کردنش
بهار پاتریکیان D:
خیلی هم ممنون ! دمت گرم واقعا :))))
دیگه کاریه که از دستمون برمیاد:))
fatemeh
یادباد دیال آپ اینقد جیر جیر میکرد همه میدونستن داری میری اینترنت:-D
اونموقعها من فقط کارای مدرسمو با اینترنت را مینداختم نمیدونستم وبلاگ و چتروم چی هس اصن:-D :-D :-D
اصن عذاب روحی بود واسم
نه من از همون موقع ها آلوده بودم:دی
رهگذر ...
این شعرو چقد دوس دارم .... :(((((


من از اون چیزایی ک خاطرهذاری زیاد خاطره ندارم
ولی دیگه به تاریخ پیوست ه
این درگیر شدن با دنیای مجازی هم طوری شده ک واقعا انار دست خودمون نیس و به شدت وابستگی ایجاد شده.یه جاهایی انگار این دنیای مجازی ه ک داره ما رو کنترل میکنه
بسلامتی مرضیه جان
موفق باشی
هووم خیلی قشنگه:)
دقیقا همینطوره متاسفانه
ممنونات:)
Lady cyan ※※
:)))))))))))
قالب نو مبارک
عنوان منو خورد و برد:دی
ممنونات
من را نیز هم:)
del nia
متن پست به کنار ،عنوان یه دنیاس واس خودش..
اصن خودمم نابود کرده:)
زوج مهندس
خخخخ!
چندشب پیشا عصبانی بودم کل کانال ها و گروه های تلگرامو رو که لفت دادم، اینستاهم بکل ساین اوت شدم...الان چندروزه یه حس سبکی دارم که نگوووو...
فقط حوصلم که سرمیره هی فحش نثار خودم میکنم :)
خیلی بامزه مینویسی...کلی حال کردم و اکثر پستاتو خوندم... ;)

حس سبکی رو‌خوب اومدی
دیگه اونم از عواقبشه.همون بدن دردیه که معتادا روزای اول ترک دارن:)
راس میگی؟:) منم این همه کامنتتو یه جا دیدم کلی حال کردم:) تچکر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan