دیالوگ های ماندگار

  • ۲۲:۲۶

ینی من شهید این دیالوگای سریال برادرم.


چن قسمت قبل که مسعود وناصر باهم حرف میزدن..

ناصر:داداش مگه من گفتم چرا شما رفتی یه زنی گرفتی که قبلا ازدواج‌کرده یه بچه هم داره؟

مسعود:خب بپرس جوابتو بدم.میدونی چرا عطیه؟چون اگه من یه روز نباشم،خانوم جون و عطیه کلی حرف دارن برای هم بزنن!

(ینی این دلیلش نابودم کرد)

مسعود:من یه زنی میخوام که وقتی گفتم حاضرشو بریم بیرون بگه یه دیقه صبر کن آرایشمو پاک کنم نه اینکه بگه یه ساعت واستا خودمو درست کنم.

ناصر:داداش اصلا مبارک جفتمون.هم زن دست و رو شسته تو هم زن قرتی من!

(حرفی ندارم واقعا :))))))  )

اینم امروز..ناصر تو کلانتریه زنگ زده به نازی که خبر بده..دارن حرف میزنن تلفنی،پلیسه هم پشت میزش نشسته..

نازی اونورتلفن میگه:ناصر ..دوسِت دارم،مواظب خودت باش

ناصر که کنار پلیسه ست تو کلانتری: منم دوسِت دارم..

آقااا پلیسه رو میگی،یهو از جاش پرید که:بسه دیگه قطع کن داری میزنی جاده خاکی،قرار بود فقط خبر بدی

ناصر:آقا به خدا نامزدمه...

(ینی مردم از خنده)

ای لاو یو تی وی ایران:))

  • ۱۷۳
Lady cyan ※※
خخخخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
به خدا تمام اینا رو وقتی داشت نشون میداد من مرده بودم از خنده
اخه این چه فیلم چرتیه
خخخخخخخخخخخخخخخخ
خصوصا این:من یه زنی میخوام که وقتی گفتم حاضرشو بریم بیرون بگه یه دیقه صبر کن آرایشمو پاک کنم نه اینکه بگه یه ساعت واستا خودمو درست کنم.
یعنی اوج منطق 
اخه جواب ناصرم باحال بود خخخخ زن دست و رو شسته و‌ زن قرتی خخخخ
رهگذر ...
خخخ
نمیری مرضیه
بخدا خندیدم
من این سریالو نمیبینم.یه گوشه هایی فقط دیدم
خوشم نیومد ...مث کیمیا ک وسطاش بیخیالش شدم...

ولی جالب بود.عالیییی:)))))
:)))) خوشالم که خندوندمت;-)
من کامل دنبالش میکنم.کیمیا رم کامل دیدم:دی
fatemeh
 با این دیالوگاشون...البته منظور مسعود تشابه خانوادگی بود ولی تو یه رابطه تشابه خانوادگی دگ فوق فوقش ۳۰درصد ماجراس منطقش منو کشته اصلا:-\
حالا یه چیز دگ آدم خوبای این فیلم قلدرن!همه کاراشونو زوری را میندازن زوری میخوان همه مثل خودشون باشن زوری پولی که به نزول دادن پس میگیرن زوری میخوان یکیو حلال خور کنن!
آدم دیندار فک نکنم زورگو باشه این ویژگی آدم خوبه این سریال خیلب منو به خودش جلب کرد:-[

در کل فیلم باحالیه:))))
نگــ ❤ـار
ینی کل دنیای مجازی نابود این دیالوگن :)))))
خخخ اره‌یه چن جا دیدم پست شده :))))
علی رحمانی پور
واقعا میبینش اونوقت ؟؟؟
دوس نداری نبینش
منم زیاد نمیبینمش
حالا دیالوگاتم درسته فکر کنم از نویسندش باشه یا از کارگردانش
آخه دفیقا تایمی پخش میشه که همه جمعیم دور سفره تی وی هم بازه اینه که میبینمش.
از هر‌کی که هس دمش جیر ،موجبات خنده و شادیمونو فراهم میکنه:))
gandom baanoo
رمانای 98یا از فیلمنامه هایی که فیلم میشن قوی تر هستن!!! :/
خخخخ ایول،دقیقاااا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan