روزانه نویسی های جوجه پزشکِ خوابگاهی

من فقط قسمت آخرو دیدم :|

الان خونه ای داری شاد زیستن و تمرین میکنی؟یا داری میری خوابگاه هم تمرین میکنی؟;)
شوخی بود عزیزم..همیشه شاد باشی ان شاءالله

خوبه بیا الکی شاد باشیم یه وقت دیدی راست راستکی شاد شدیم

عاقا من دو روزه مث خوره دارم شهرزادمیبینم
بعد زنداداشم شب اومد پیشم چون از تنهایی میترسید وگرنه من شیرزنی ام.حالم گرفته شد خب.نشستیم ب حرف فیلمم موند
حالا تا فردا باید صبر کنم
لپ تاپم مشکل داره باید رو تی وی ببینم
برادر رو هم شکسته بسته دیدم!!!
بعد مگه میشه موزیک گذاشت تو اینستا.فقط عکس و فیلم دیگه!فک کنم همون منظورته!!!!

گفتی با هندزفری گوش بدیم.الان موجود نیس. بمونه فردا گوش بدم چی گذاشتی :)

وای مرضیه بدونی چقد سر شهرزاد گریه کردم
تازه داشتم خوب میشدما
دوستم خیلی وقت بود بهم داده بود و اصرار میکرد ببینم.بخاطر فرجه و درس و این چیزا موند تا الان
الانم یک عدد معتاد روبروی شماست که از خماری داره میمیره😁

بههههله...دیگه از تنهایی نمیترسم.دیگه عادت کردم...ـ

اهان.خب من اونو نمیدونستم.بلدم نیستم.برنامه های زیادی هم رو گوشیم ندارم.اینم یاد بگیرم😉😉

چیقده زود زود آپ میکنی! ایولا دمت گرم!

http://bayanbox.ir/info/1441576740251860359/Screenshot-2016-07-02-00-38-14-1

(((((((((((((: