برگی دیگر از دریات و وریات

  • ۱۹:۳۴
*الان که سه‌روز مونده تا امتحان کلیه م ،هی یه داستانی داره تو مغزم وول میخوره میگه منو بنویس منو بنویس:|
بعد داستانه هاااا...طولاااانیییی
از قلب انتظار میره زبون نفهم باشه اما خدایی از مغز انتظار درک و‌شعور دارم که اونم نداره به حمدالله
*بعد خیلی ضایستا..این همه مدت کلیه بخونی بعد امروز بشینی سوالاشو که نگا کنی متوجه شی مغزت توان تحلیل و استفاده از خونده هاشو نداره استرس بیوفته به جونت که خاک تو گورم من که هیچی بلد نیسم که:/
*این مجلسای زنونه ختم قران و یه سری اسامی دیگه هستن که یه خانومی میاد کل جمعو رهبری میکنه.تورو خدا میکروفن و بلندگو ندین دستش:/
یا صدای بلندگوشو کم کنین یا دیگه لاقل پنجره هاتونو ببندین خداوکیلی
اغا میرم تو اتاق دودیقه ببینم با این کلیه چه خاکی باید تو سرم کنم هی مجلسو وادار به صلوات میکنه بعد منم یه مرضی دارم اسم صلوات میاد حتما باید بفرستم:/
بعد هی میخوام تمرکز کنم هی صدای علی و حسن و حسین گفتنش و مرثیه خوانیش رو مخمه
یکی میکروفونو بگیره ازش خدایی:|
*یکی از بچه های مردسمونم با دوس پسرش مزدوج شد.دو سال بود دوس بودن بعد یک سال و نیمم قراره عقد بمونن:| حال میکننا:))
*بعد دیشب طرف یه شعر فرستاده بزار تو کانال پشت سرشم یه بحث باز کرده یهو وسطش میگه من رفتم بخوابم شب بخیر و آف شد حتی صب نکرد جواب شب بخیرشو بگم:/ بعد امروز باز یه شعر فرستاده که بزار تو کانال منم گفتم زرشک میل کنن !
*صدای این خانومه با قدرت و شدت هر چه تمام تر کل خونه رو گرفته...من الان حق ندارم برم در خونش که خفه کن این یارو رو؟!:|
  • ۲۰۸
book worm
وای من فکر کردم از این اتفاقا فقط واسه من میفته :-\
دقیقا تو فرجه ی امتحان سر و گردن، همسایمون عزاداری داشتن. تمام مدت فقط صدای نوحه میومد :'(
وای خدا سرو‌گردنم مصیبتی بودا:(
با سلام‌و‌صلوات پاس شد:)))
گل پسر
من که نفهمیدم چی شد !
سعی کردم تو عنوان بگم که دری وریه:))
گل پسر
مگه شما هنوز امتحان دارید؟
تو چند پست قبل هم گفتید امتحانام تموم شدن که .
چرا اینقدر دیر؟ یا اینقدر طولانی ؟
کجا گفتم تموم شدن؟!!!!!
یه ماه بود تو فرجه بودیم تازه از پنجم قراره شروع شه به مدت یک ماه:(
فاطمه :-)
حق داری:-D 
حالا میخوای منم شعر بفرستم بذاری کانالت؟:-D 
:)
اره ..چرا که نه:)
Roghaieh ..
ماشالا ادبیات اصن بیست
اصن فقط 20
:/
حالا ببین اگه میخواستم متن ادبی بنویسم چی میشد ۱۰۰میشدم.چون الان صرفا خاستم ذهنمو خالی کنم.بله اینجوریاس
بهار پاتریکیان D:
من هر وقت میرفتم قلمچی اینطوری بود :)))
اصن یه وضی
محمد حسین
اگه ترشی نخورید دکتر خوبی میشین :)) 

این حرکت دوستتون منجر به بد آموزی برای شما نشه شما هم برید بی اف پیدا کنید :دی 

والا... 
اگه اینطوری پیش برم نه:(
بده مگه بی اف ؟:دی
گل پسر
خخخخخخ فکر کردم نوشتید تموم شده . نوشته بودید تموم شه میام وباتون.
اخ روزی که تموم شهههه:)))
محمد حسین
پ نه پ خوبه :|
البته یه سریا معتقند حتما حتما اول باید دوس شی که بتونی بشناسی و ازدواج کنی:)
LE ON
Idea in your mind is interest :)
Can you tell me correct above sentence ?
Thank's
انصافا متوجه نشدم منظورتون چی بود:|
رهگذر ...
حق داری بری میکروفونو بگیری ازش ... دیگه بقیه ش  نمیگم،خشن میشه بداموزی داره
چه معنی داره بقیه اذیت بشن!!!

ای ول،این همون کلیه ست ک قراره ۲۰بگیری دیگه!!

میگم منم شعر بدم میزاری کانالت ؟😉
قشنگ رو اعصابم لی لی کردن
والا خودمم به نمره خوب فک میکردم حالا نه ۲۰ درحد ۱۷مثلا..ولی سوالارو‌که دیدم هیچی بلد نیسم خواهر:(
آوره..چراکه نه..انتخاب شعر تو هم که حرف نداره:)
رهگذر ...
انشاالله ک نمره ی خوبی بگیری :)

قررربون محبتت

شعرهای خوبی میزاری کانالت،حتما منم استفاده خواهم کرد

اولا اکانتتو ندارم تو تلگرام
دوما تو اینستا بهت درخواست دادم،رد زدی😞
دعا کن که شدیییید محتاجم
یه ای دی گذاشتم تو کانال جهت ارتباط :)
عه جدی؟ ببخشید نشناختم دوباره ریک بده پس:)
رهگذر ...
اوکی :)

اونم چشم :)
^_^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan