130

  • ۱۴:۲۲

حقیقتش اینه که گذشته از اینکه هر ترم در مدت یک ماهه امتحانات کلی پیر میشم ،وقتی تو گروه میزنن که«بچه ها نمره ها رفت رو سایت» با دیدن همین جمله تو مدتی که از گروه بیام بیرون فایرفاکس رو باز کنم آدرس سما رو بزنم برم تو بخش کارنامه...هر لحظه ممکنه از زور استرس ترومبوزی چیزی جایی تشکیل شه و سکته کنم:|

کلیه پاس شدم:)))))) ولی تا نمره رو‌ببینم چن سال از عمرم کم شد به واقع..و چهارتار موم سفید شد..

اوضاعیه اصن دیدن این نمره ها.

خدایا شکرت:))))))

**دیروز که اون پستو گذاشتم درباب مصرف کننده بودن..قبلش تو خونه گفته بودم که:کی بشه منم یه درآمدی داشته باشم دستم تو جیب خودم باشه راحت شم.

صبح که بیدار شدم اس ام اس داشتم.حسابم پر شده بود:/ ینی پرتر شده بود.چون آخرین باری که بابا پول ریخته بود کمتر از یه ماه پیش بود که بعد اون جایی نرفتم و خرجی نکردم و درواقع هیچی ازش مصرف نشده...

بعله...من مشکل کمبود پول ندارم ولی بابا اینطوری برداشت کرده بودو حسابمو پر کرده بود.من دقیقا مشکلم اینه که بابا حسابمو پر میکنه و خودم هیچ کاری ازم برنمیاد:|

دانشگاه فرهنگیان از همون اول به دانشجوهاش حقوق میده .ینی من اگه بهمون ماهی پنجاه تا تک تومنی هم میدادن احساس خوشالی و خوشبختی میکردم.نمیدن که:(

  • ۱۲۹
منِ کودک،منِ خجسته،منِ رها از قید وبندها و هنجارها،منِ قانون شکن ...اینجا مینویسد.
اگر خواندی حرف هایت را برایم بنویس اما بیرون از اینجا درمورد نوشته هایم نگو.
منِ این صفحه با منِ واقعی تفاوت دارد و تو نمیدانی کدام نوشته واقعیست و کدام خیال،کدام درباره خودم است و کدام مال همسایه..
پس مرا با نوشته های گرداب قضاوت نکن:)
Designed By Erfan Powered by Bayan