روزانه نویسی های جوجه پزشکِ خوابگاهی

تو مطب دکتر نشسته بودم.همراه مامان بزرگم بودم.

دکتر متخصص قلب..

یه پسر جوون اومد از منشی پرسید:هزینه ویزیت چقدره؟

-بیست و پنج تومن ویزیت،پونزده تومن نوار قلب

*دفترچه بیمه دارما ،با دفترچه چقدر میشه؟

-همون بیست و پنج تومن که گفتم با بیمه بود.

*خانوم هزینه آزاد رو نمیخواما،با دفترچه بیمه چقدر میشه؟

-آقای عزیز،هزینه ای که گفتم آزاد نبود.با دفترچه بیمه بیست وپنج تومن ویزیته پونزده تومن نوارقلب

پسره از همون اولشم قیافش مظلوم و درمونده بود حالا درمونده تر به نظر میرسید.

رفت و دوباره برگشت که:

*بیمارستان امام رضا رایگان بیمار قلب رو ویزیت نمیکنه؟

-نمیدونم،امام رضا که اصلا قلب نیس،باید بری شهید مدنی

*آره،همون،شهید مدنی رایگان ویزیت میکنه قلبو؟

-نمیدونم،فک نکنم.باز برو بپرس.

و پسره رفت.

چشام پر شد.اگه کسی نبود زار زار گریه میکردم.

بعد اونوقت من منتظر بودم کار مامان بزرگ تموم شه بریم گوشی پزشکی بخریم.که یه چیزی حدود پونصد هزار تومن درمیاد.

اگر قسمت شد و کم نیاوردم و تونستم فارغ التحصیل شم حتما پشت در مطب میزنم که ویزیت رایگان برای اونایی که ندارن.

هعیی خدا...چرا اینقد فاصله طبقاتی وجود داره.

بعد حالا برو تو خیابون ببین یه سری از ملت چه ماشینایی سوار میشن:(((

غمگینم:((

پ ن:گوشی پزشکی هم نخریدم چون اکثرا لیتمن کلاس دو داشتن من کلاس سه میخواستم.قرار شد زنگ بزنم سفارش بدم.

*دیروز رفته بودیم خارج شهر :) اینقد عکس گرفتم که تازه الان با دیدن عکسا میفهمم کجا بودم و چه شکلی بوده.

چن تاشونو چیدم تو یه کادری و گذاشتمش اینستا.سر دو دیقه ورش داشتم.

ینی در واقع به یه «که چی» گنده رسیدم.که چی که عکسامو بزارم اینستا:|

واقعا فازمون چیه عکسای شخصیمونو عمومی میکنیم:/

بین همشون سووارم رو بیشتر درک نمیکنم.ینی لحظه به لحظه چک این میزنن:|

که چی مثلا؟!

**ینی میشه یه روزی برسه که من وقتی چارتا درخت دیدم میمون درونم بیدار نشه و ازشون بالا نرم؟!

یا مثلا رودخونه دیدنی کودک درونم اینقد شیطنت نکنه که آخرش موش آب کشیده شم؟ینی میشه؟

***خبر رسیده از بیستم کلاسا شروع میشه.از همون دیشب که این خبر رسید یه بغضی گلومو گرفته:( اگه همکلاسیای منن که همون بیستم همه سر کلاسیم در حدی که استاد میاد جمعیت رو میبینه تعحبش به قدری بالا میزنه که به زبون میاره!

****هنوز نمره های پاتو و سمیو‌رو نزاشتن:(

*****رفتن به خابگاه ،مستقر شدن،عادت به اتاق و هم اتاقی های جدید و کلا زندگی تو خابگاه غم انگیزترین اتفاق زندگیمه که هرگز نمیتونم باهاش کنار بیام.الان که بهش فکر میکنم گریه م گرفته!

 

جوو سانگ ووک بازیگر نقش دکتر کیم دوهان در سریال آقای دکتر یا به عبارتی good doctor

قسمت آخرش بود امروز انگاری:(

ینی من عاشق این استاد کیم شدما.یه آدم سرد خشک خودخواه ...که ذات مهربون داره.
که آدم خوبست اما پرستیژشو حفظ میکنه و زودی با همه گرم نمیگیره:)
اصن باید ببینین .نمیشه توصیفش کرد.
حتی مدل موهاشم دقیقا همونیه که من دوژ میدارم [آیکون خحالت]
صدایی که روش گذاشته بودنم مثل همیشه عالی بود.دوبله مون همیشه محشر بوده و هست:)

ینی یه همچین موردی این دوروبرا بودا خودم تورش میکردم:دی استاد کیم منظورمه ها نه جوو سانگ ووک
اما متاسفانه دورو بریا اغلب ..ما تو ترکی میگیم «شیت» الان واژه ای که فارسی باشه و بتونه منظورمو برسونه به ذهنم نمیرسه.
دورو بریا اغلب شیت تشریف دارن.

یه دونه از اینا لطفاااااا;-)


پ ن:راستی از سیستم دوبلاژ تعریف کردم در مورد سانسورینگم بگم که باباااا واسه چی همه جای فیلمو کات میکنن آخه.یه سری از تیکه های سانسورشدش رو دانلود کردم انصافا بعضی حاهارو الکی سانسور کردن..میزنن فیلمو نابود میکنن خو ،اه:|


پ ن:یکی از دکترا هم پارک شیون بود.اوتیسم داشت بنده خدا.مدل موهاش یه مدل شلخته بود ینی انگار دستشو میکرد تو موهاش به هم میریختشون.به داداشم گفتم موهاشو اونطوری کنه و در ادامه ش فرمودم خیلی خوبه مدل شلخته و...
مامان خانوم شهادت دادن که دختر بزرگشون که من باشم دیوانه ست.
ولی این استاد کیم اصن یه چیز دیگه س اوووففففف :دی

پ ن:ترجیح میدادم منم اوتیسمی بودم درعوض حافظه م مثل پارک شیون قوی بود.

بچه ها..

از این سه تا،رنگ کدوم بهتره به نسبت بقیه؟

آخرشم میرم یه رنگ دیگه میخرم!چون احتمال اینکه از این رنگا داشته باشن که صددرصد نیس که.منم نمیتونم زنگ بزنم به این پیجه سفارش بدم.کلا یه چی بخوام بخرم باید بگیرم دستم بعد تصمیم بگیرم میخوامش یا نه.تلفنی نمیشه.

خب..به فرض که این رنگا رو داشته باشن،کدوم بهتره؟ :)

زیتونی،آلویی(که من میگم بنفش)،آبی کاربنی

درمورد آبی کاربنی اون زردی بالاش مهم نیس به رنگ خود لوله ها توجه بنمایید:)

این یدونه تبریک بیشتر از همشون چسبید:))) از طرف یه دانشجوی دندون.یه هم اتاقی که فک میکردم اکیپشون حس خوبی بهم ندارن ..حالا نظرم عوض شد:)))))))
تو خونمون همیشه ی خدا خانوم دکترم.ینی مثلا فشار گرفتن لازم باشه،تفسیر آزمایش لازم باشه...من هرقدر بگم بابااااا رو من حساب نکنین حتی برای فشار گرفتن دوست عزیز!میگن نخیییررر پس تو چه دکتری هستی بیا ببینم:/
اون موقع ها دکترم .اما دقیقا یک شهریور که میشه ،دکتر نیستم:| حتی دانشجوی پزشکی هم نیستم!!
والا به خدا اگه من انتظاری ازشون داشته باشم یا حرفی بزنم،نخیر.
اینطوری میشه که مثلا تی وی اعلام تبریک میکنه.بعد ددی و مامی خنده کنان برمیگردن منو نیگا میکنن و میگن تو که هنوز دکتر نیستی:| بابا خب مگه من حرفی زدم اخه!
من به قدری بچه کم توقعی عسدم که واسه روز دخترم منتظر کادو نبودم ولی خب مامیه دیگه:) اینقد که دوس داره واسه روز دختر یه حرکتی بزنه واسه تولدم اون ذوقو نداره.

پ ن:کلی ستاره روشن دارم..اینقد زیادن نمیدونم از کجا شروع کنم:)